loading...
رونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاک (روشنایی)
من بازدید : 42 پنجشنبه 02 دی 1389 نظرات (0)
 

 

 

سلام بر ماه محرم و سلام بر حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام كه جان عزيز خويش فدا نمود تا آزادي‌خواهي و عدالت طلبي همواره در طول تاريخ پُرفراز و نشيب زندگي انسان‌ها پُررنگ‌ترين و معنا بخش‌ترين واژه‌ها باشد. فرياد بلند و رعدآساي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌‌ابن‌علي عليه‌السلام هنوز از دل صحراي كربلا با همان حرارت آتشين به گوش جان همه مشتاقان راه حقيقت مي‌رسد، گويي كه با گذشت قرن‌ها هنوز دل‌سوختگان حسين‌ عليه‌السلام از روز واقعه داغي جانسوز به تن و جان خود دارند كه هيچ مرحمي التيام‌بخش آن نيست.

 مومن شب‌زنده‌داري را نمي‌توان يافت كه در عبادات شبانه و مخفيانه‌اش به ياد حسين عليه‌السلام و ياران دلداده‌اش بيفتد و اشكي از چشمانش براي مظلوميت آنها بر گونه‌اش روان نشود. چرا كه غم عاشورا در تمامي دل‌‌هاي عاشق نشسته است و چون آتشي، گرما‌بخش و روشني‌دهنده خانة جان همه دوستداران آزادگي و مردانگي است.  

اماما! تاريخ هنوز شرمسار توست كه درون خود بددلان و كوردلاني را پرورش داد كه جايگاه و منزلت بنده نيك و صادق خداوند را نشناختند و به روي كلام خداجويانه او شمشير جهالت و ناداني كشيدند. اما غافل از آن بودند كه تمامي ناداني آنها به زنداني سياه و تاريك تبديل خواهد شد و براي هميشه به اسارتشان خواهد كشاند. بدينسان كربلا به كارزار نبرد سياهي و روشنايي تبديل گشت و حسين عليه‌السلام شد منادي نور و روشنايي و لشگريان مقابل، پيروان زندگي فاني دنيا. در نبرد ناعادلانه روشني و تاريكي، حسين عليه‌السلام به خوبي مي‌دانست از چه روي شمشير از نيام برمي‌كشد و به جنگ با چه كساني مي‌رود، اما لشگريان و سپاه دون، كور و كر شده حتي نمي‌دانستند به جنگ با چه چيزي قدم به ميدان گذاشته‌اند، چه رسد به آنكه بدانند حسين كيست؟!  گويي همه‌شا فراموش كرده بودند كه رسول يگانه و برگزيده خدا به آنها سفارش كرده بود كه ميراث ارزشمند به جامانده از او را كه به نكويي به دستشان سپرده بود يعني قرآن و عترتش را پاس بدارند، مبادا كه گزندي به آنها برسد. اما فراموشي در دل‌‌هاي تاريكشان لانه كرده بود و جز به از بين بردن و نابود كردن خوبي‌‌ها به چيز ديگري نمي‌انديشيدند و براستي حسين عليه‌السلام چه عارفانه در برابر سپاه زشتي و تاريكي ايستادو نداي آزادي و آزادگي سرداد، هر چند كه گوش جان بددلان از صداي سكه‌هاي زر و نقره پُر شده بود و هيچ چيزي را نمي‌شنيدند.

و سرانجام حسين عليه‌السلام و ياران روشن‌دلش سبكبال و با قلب‌هايي آرام به ديدار معبودشان كه آنها را مشتاقانه بسوي خود مي‌طلبيد رهسپار شدند و تاريخ عزت و پايمردي در راه حق و راستي هميشه با نام آنها روشني و تلالو گرفت .

اماما! وقتي محرم محجوبانه قدم به خانه دلمان مي‌گذارد، ناخودآگاه در مي‌يابيم كه گويي تمامي روزها و سالها و ماهها در گذر هستند تا اين ماه عزيز فرا برسد و نام تو بر زبان‌ها جاري شود. با شنيدن نام تو به يكباره تمامي لحظات از حركت عادي خود باز مي‌مانند بسوي درك دوباره وجود  نازت متمايل مي‌شوند و همه چيز تنها تو را صدا مي‌زند .اينگونه است كه در ماه محرم اگر گوش جان را بواسطه صفاي باطن‌مان بگشاييم، به خوبي مي‌توانيم نداي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام را در همه جا بشنويم. بنظر مي‌رسد در اين ماه همه عناصر تشكيل دهنده هستي سكوت مي‌كنند تا صداي عدالت خواهي حسين عليه‌السلام در همه جا انعكاس پيدا كند و شور و شوق يگانه‌اش براي ديدار با پرودگار در جان همه چيزها كه ميل به زنده شدن در آنها بيدار شده نفوذ كند. از همين روست كه از زمستاني هم كه منتهي به بهار مي‌شود مي‌توان بهار جاودانگي حسين عليه‌السلام و ماندگاري ابدي همه يارانش را در همه اذهان بيدار نظاره‌ كرد و دلباخته شور و شوق ناب او براي رسيدن به معبود يگانه‌اش شد و دل از دنيا كند و با قدم گذاشتن در راه او به عالم معنا و ماندگاري رسيد.

اگر امروز به صفحات ورق خورده تاريخ نگاهي بيندازيم به وضوح خواهيم ديد شور و شوق زندگي گهربار حسين عليه السلام براي رسيدن به حضرت دوست بعد از شهادت مظلومانه‌اش هم در تمامي ذرات عالم منعكس شده تا عشق به حسين عليه‌السلام از نسلي به نسل ديگري و تا به امروز همچنان در قلوب همه دوستدارانش باقي بماند.

سرگشته بانوان وسط آتش خيام

چون در ميان آب نقوش ستاره‌ها

اطفال خرد‌سال ز اطراف خيمه‌ها

هرسو دوان چو از دل آتش شراره‌ها

غير از جگر كه دسترس اشقياء نبود

چيزي نماند در بَر ايشان ز پاره‌ها

انگشت رفت درسر انگشتري بباد

شد گوشها دريده پي گوشواره‌ها

سِبط شَهي كه نام همايون او بَرند

هر صبح و ظهر و شام فراز مناره‌ها

در خاك و خون فتاده و تازند بر تنش

با نعلها كه ناله برآرد ز خارها

من بازدید : 45 پنجشنبه 02 دی 1389 نظرات (0)
 

 

 

سلام بر ماه محرم و سلام بر حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام كه جان عزيز خويش فدا نمود تا آزادي‌خواهي و عدالت طلبي همواره در طول تاريخ پُرفراز و نشيب زندگي انسان‌ها پُررنگ‌ترين و معنا بخش‌ترين واژه‌ها باشد. فرياد بلند و رعدآساي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌‌ابن‌علي عليه‌السلام هنوز از دل صحراي كربلا با همان حرارت آتشين به گوش جان همه مشتاقان راه حقيقت مي‌رسد، گويي كه با گذشت قرن‌ها هنوز دل‌سوختگان حسين‌ عليه‌السلام از روز واقعه داغي جانسوز به تن و جان خود دارند كه هيچ مرحمي التيام‌بخش آن نيست.

 مومن شب‌زنده‌داري را نمي‌توان يافت كه در عبادات شبانه و مخفيانه‌اش به ياد حسين عليه‌السلام و ياران دلداده‌اش بيفتد و اشكي از چشمانش براي مظلوميت آنها بر گونه‌اش روان نشود. چرا كه غم عاشورا در تمامي دل‌‌هاي عاشق نشسته است و چون آتشي، گرما‌بخش و روشني‌دهنده خانة جان همه دوستداران آزادگي و مردانگي است.  

اماما! تاريخ هنوز شرمسار توست كه درون خود بددلان و كوردلاني را پرورش داد كه جايگاه و منزلت بنده نيك و صادق خداوند را نشناختند و به روي كلام خداجويانه او شمشير جهالت و ناداني كشيدند. اما غافل از آن بودند كه تمامي ناداني آنها به زنداني سياه و تاريك تبديل خواهد شد و براي هميشه به اسارتشان خواهد كشاند. بدينسان كربلا به كارزار نبرد سياهي و روشنايي تبديل گشت و حسين عليه‌السلام شد منادي نور و روشنايي و لشگريان مقابل، پيروان زندگي فاني دنيا. در نبرد ناعادلانه روشني و تاريكي، حسين عليه‌السلام به خوبي مي‌دانست از چه روي شمشير از نيام برمي‌كشد و به جنگ با چه كساني مي‌رود، اما لشگريان و سپاه دون، كور و كر شده حتي نمي‌دانستند به جنگ با چه چيزي قدم به ميدان گذاشته‌اند، چه رسد به آنكه بدانند حسين كيست؟!  گويي همه‌شا فراموش كرده بودند كه رسول يگانه و برگزيده خدا به آنها سفارش كرده بود كه ميراث ارزشمند به جامانده از او را كه به نكويي به دستشان سپرده بود يعني قرآن و عترتش را پاس بدارند، مبادا كه گزندي به آنها برسد. اما فراموشي در دل‌‌هاي تاريكشان لانه كرده بود و جز به از بين بردن و نابود كردن خوبي‌‌ها به چيز ديگري نمي‌انديشيدند و براستي حسين عليه‌السلام چه عارفانه در برابر سپاه زشتي و تاريكي ايستادو نداي آزادي و آزادگي سرداد، هر چند كه گوش جان بددلان از صداي سكه‌هاي زر و نقره پُر شده بود و هيچ چيزي را نمي‌شنيدند.

و سرانجام حسين عليه‌السلام و ياران روشن‌دلش سبكبال و با قلب‌هايي آرام به ديدار معبودشان كه آنها را مشتاقانه بسوي خود مي‌طلبيد رهسپار شدند و تاريخ عزت و پايمردي در راه حق و راستي هميشه با نام آنها روشني و تلالو گرفت .

اماما! وقتي محرم محجوبانه قدم به خانه دلمان مي‌گذارد، ناخودآگاه در مي‌يابيم كه گويي تمامي روزها و سالها و ماهها در گذر هستند تا اين ماه عزيز فرا برسد و نام تو بر زبان‌ها جاري شود. با شنيدن نام تو به يكباره تمامي لحظات از حركت عادي خود باز مي‌مانند بسوي درك دوباره وجود  نازت متمايل مي‌شوند و همه چيز تنها تو را صدا مي‌زند .اينگونه است كه در ماه محرم اگر گوش جان را بواسطه صفاي باطن‌مان بگشاييم، به خوبي مي‌توانيم نداي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام را در همه جا بشنويم. بنظر مي‌رسد در اين ماه همه عناصر تشكيل دهنده هستي سكوت مي‌كنند تا صداي عدالت خواهي حسين عليه‌السلام در همه جا انعكاس پيدا كند و شور و شوق يگانه‌اش براي ديدار با پرودگار در جان همه چيزها كه ميل به زنده شدن در آنها بيدار شده نفوذ كند. از همين روست كه از زمستاني هم كه منتهي به بهار مي‌شود مي‌توان بهار جاودانگي حسين عليه‌السلام و ماندگاري ابدي همه يارانش را در همه اذهان بيدار نظاره‌ كرد و دلباخته شور و شوق ناب او براي رسيدن به معبود يگانه‌اش شد و دل از دنيا كند و با قدم گذاشتن در راه او به عالم معنا و ماندگاري رسيد.

اگر امروز به صفحات ورق خورده تاريخ نگاهي بيندازيم به وضوح خواهيم ديد شور و شوق زندگي گهربار حسين عليه السلام براي رسيدن به حضرت دوست بعد از شهادت مظلومانه‌اش هم در تمامي ذرات عالم منعكس شده تا عشق به حسين عليه‌السلام از نسلي به نسل ديگري و تا به امروز همچنان در قلوب همه دوستدارانش باقي بماند.

سرگشته بانوان وسط آتش خيام

چون در ميان آب نقوش ستاره‌ها

اطفال خرد‌سال ز اطراف خيمه‌ها

هرسو دوان چو از دل آتش شراره‌ها

غير از جگر كه دسترس اشقياء نبود

چيزي نماند در بَر ايشان ز پاره‌ها

انگشت رفت درسر انگشتري بباد

شد گوشها دريده پي گوشواره‌ها

سِبط شَهي كه نام همايون او بَرند

هر صبح و ظهر و شام فراز مناره‌ها

در خاك و خون فتاده و تازند بر تنش

با نعلها كه ناله برآرد ز خارها

من بازدید : 48 پنجشنبه 02 دی 1389 نظرات (0)
 

 

 

سلام بر ماه محرم و سلام بر حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام كه جان عزيز خويش فدا نمود تا آزادي‌خواهي و عدالت طلبي همواره در طول تاريخ پُرفراز و نشيب زندگي انسان‌ها پُررنگ‌ترين و معنا بخش‌ترين واژه‌ها باشد. فرياد بلند و رعدآساي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌‌ابن‌علي عليه‌السلام هنوز از دل صحراي كربلا با همان حرارت آتشين به گوش جان همه مشتاقان راه حقيقت مي‌رسد، گويي كه با گذشت قرن‌ها هنوز دل‌سوختگان حسين‌ عليه‌السلام از روز واقعه داغي جانسوز به تن و جان خود دارند كه هيچ مرحمي التيام‌بخش آن نيست.

 مومن شب‌زنده‌داري را نمي‌توان يافت كه در عبادات شبانه و مخفيانه‌اش به ياد حسين عليه‌السلام و ياران دلداده‌اش بيفتد و اشكي از چشمانش براي مظلوميت آنها بر گونه‌اش روان نشود. چرا كه غم عاشورا در تمامي دل‌‌هاي عاشق نشسته است و چون آتشي، گرما‌بخش و روشني‌دهنده خانة جان همه دوستداران آزادگي و مردانگي است.  

اماما! تاريخ هنوز شرمسار توست كه درون خود بددلان و كوردلاني را پرورش داد كه جايگاه و منزلت بنده نيك و صادق خداوند را نشناختند و به روي كلام خداجويانه او شمشير جهالت و ناداني كشيدند. اما غافل از آن بودند كه تمامي ناداني آنها به زنداني سياه و تاريك تبديل خواهد شد و براي هميشه به اسارتشان خواهد كشاند. بدينسان كربلا به كارزار نبرد سياهي و روشنايي تبديل گشت و حسين عليه‌السلام شد منادي نور و روشنايي و لشگريان مقابل، پيروان زندگي فاني دنيا. در نبرد ناعادلانه روشني و تاريكي، حسين عليه‌السلام به خوبي مي‌دانست از چه روي شمشير از نيام برمي‌كشد و به جنگ با چه كساني مي‌رود، اما لشگريان و سپاه دون، كور و كر شده حتي نمي‌دانستند به جنگ با چه چيزي قدم به ميدان گذاشته‌اند، چه رسد به آنكه بدانند حسين كيست؟!  گويي همه‌شا فراموش كرده بودند كه رسول يگانه و برگزيده خدا به آنها سفارش كرده بود كه ميراث ارزشمند به جامانده از او را كه به نكويي به دستشان سپرده بود يعني قرآن و عترتش را پاس بدارند، مبادا كه گزندي به آنها برسد. اما فراموشي در دل‌‌هاي تاريكشان لانه كرده بود و جز به از بين بردن و نابود كردن خوبي‌‌ها به چيز ديگري نمي‌انديشيدند و براستي حسين عليه‌السلام چه عارفانه در برابر سپاه زشتي و تاريكي ايستادو نداي آزادي و آزادگي سرداد، هر چند كه گوش جان بددلان از صداي سكه‌هاي زر و نقره پُر شده بود و هيچ چيزي را نمي‌شنيدند.

و سرانجام حسين عليه‌السلام و ياران روشن‌دلش سبكبال و با قلب‌هايي آرام به ديدار معبودشان كه آنها را مشتاقانه بسوي خود مي‌طلبيد رهسپار شدند و تاريخ عزت و پايمردي در راه حق و راستي هميشه با نام آنها روشني و تلالو گرفت .

اماما! وقتي محرم محجوبانه قدم به خانه دلمان مي‌گذارد، ناخودآگاه در مي‌يابيم كه گويي تمامي روزها و سالها و ماهها در گذر هستند تا اين ماه عزيز فرا برسد و نام تو بر زبان‌ها جاري شود. با شنيدن نام تو به يكباره تمامي لحظات از حركت عادي خود باز مي‌مانند بسوي درك دوباره وجود  نازت متمايل مي‌شوند و همه چيز تنها تو را صدا مي‌زند .اينگونه است كه در ماه محرم اگر گوش جان را بواسطه صفاي باطن‌مان بگشاييم، به خوبي مي‌توانيم نداي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام را در همه جا بشنويم. بنظر مي‌رسد در اين ماه همه عناصر تشكيل دهنده هستي سكوت مي‌كنند تا صداي عدالت خواهي حسين عليه‌السلام در همه جا انعكاس پيدا كند و شور و شوق يگانه‌اش براي ديدار با پرودگار در جان همه چيزها كه ميل به زنده شدن در آنها بيدار شده نفوذ كند. از همين روست كه از زمستاني هم كه منتهي به بهار مي‌شود مي‌توان بهار جاودانگي حسين عليه‌السلام و ماندگاري ابدي همه يارانش را در همه اذهان بيدار نظاره‌ كرد و دلباخته شور و شوق ناب او براي رسيدن به معبود يگانه‌اش شد و دل از دنيا كند و با قدم گذاشتن در راه او به عالم معنا و ماندگاري رسيد.

اگر امروز به صفحات ورق خورده تاريخ نگاهي بيندازيم به وضوح خواهيم ديد شور و شوق زندگي گهربار حسين عليه السلام براي رسيدن به حضرت دوست بعد از شهادت مظلومانه‌اش هم در تمامي ذرات عالم منعكس شده تا عشق به حسين عليه‌السلام از نسلي به نسل ديگري و تا به امروز همچنان در قلوب همه دوستدارانش باقي بماند.

سرگشته بانوان وسط آتش خيام

چون در ميان آب نقوش ستاره‌ها

اطفال خرد‌سال ز اطراف خيمه‌ها

هرسو دوان چو از دل آتش شراره‌ها

غير از جگر كه دسترس اشقياء نبود

چيزي نماند در بَر ايشان ز پاره‌ها

انگشت رفت درسر انگشتري بباد

شد گوشها دريده پي گوشواره‌ها

سِبط شَهي كه نام همايون او بَرند

هر صبح و ظهر و شام فراز مناره‌ها

در خاك و خون فتاده و تازند بر تنش

با نعلها كه ناله برآرد ز خارها

من بازدید : 50 پنجشنبه 02 دی 1389 نظرات (0)
 

 

 

سلام بر ماه محرم و سلام بر حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام كه جان عزيز خويش فدا نمود تا آزادي‌خواهي و عدالت طلبي همواره در طول تاريخ پُرفراز و نشيب زندگي انسان‌ها پُررنگ‌ترين و معنا بخش‌ترين واژه‌ها باشد. فرياد بلند و رعدآساي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌‌ابن‌علي عليه‌السلام هنوز از دل صحراي كربلا با همان حرارت آتشين به گوش جان همه مشتاقان راه حقيقت مي‌رسد، گويي كه با گذشت قرن‌ها هنوز دل‌سوختگان حسين‌ عليه‌السلام از روز واقعه داغي جانسوز به تن و جان خود دارند كه هيچ مرحمي التيام‌بخش آن نيست.

 مومن شب‌زنده‌داري را نمي‌توان يافت كه در عبادات شبانه و مخفيانه‌اش به ياد حسين عليه‌السلام و ياران دلداده‌اش بيفتد و اشكي از چشمانش براي مظلوميت آنها بر گونه‌اش روان نشود. چرا كه غم عاشورا در تمامي دل‌‌هاي عاشق نشسته است و چون آتشي، گرما‌بخش و روشني‌دهنده خانة جان همه دوستداران آزادگي و مردانگي است.  

اماما! تاريخ هنوز شرمسار توست كه درون خود بددلان و كوردلاني را پرورش داد كه جايگاه و منزلت بنده نيك و صادق خداوند را نشناختند و به روي كلام خداجويانه او شمشير جهالت و ناداني كشيدند. اما غافل از آن بودند كه تمامي ناداني آنها به زنداني سياه و تاريك تبديل خواهد شد و براي هميشه به اسارتشان خواهد كشاند. بدينسان كربلا به كارزار نبرد سياهي و روشنايي تبديل گشت و حسين عليه‌السلام شد منادي نور و روشنايي و لشگريان مقابل، پيروان زندگي فاني دنيا. در نبرد ناعادلانه روشني و تاريكي، حسين عليه‌السلام به خوبي مي‌دانست از چه روي شمشير از نيام برمي‌كشد و به جنگ با چه كساني مي‌رود، اما لشگريان و سپاه دون، كور و كر شده حتي نمي‌دانستند به جنگ با چه چيزي قدم به ميدان گذاشته‌اند، چه رسد به آنكه بدانند حسين كيست؟!  گويي همه‌شا فراموش كرده بودند كه رسول يگانه و برگزيده خدا به آنها سفارش كرده بود كه ميراث ارزشمند به جامانده از او را كه به نكويي به دستشان سپرده بود يعني قرآن و عترتش را پاس بدارند، مبادا كه گزندي به آنها برسد. اما فراموشي در دل‌‌هاي تاريكشان لانه كرده بود و جز به از بين بردن و نابود كردن خوبي‌‌ها به چيز ديگري نمي‌انديشيدند و براستي حسين عليه‌السلام چه عارفانه در برابر سپاه زشتي و تاريكي ايستادو نداي آزادي و آزادگي سرداد، هر چند كه گوش جان بددلان از صداي سكه‌هاي زر و نقره پُر شده بود و هيچ چيزي را نمي‌شنيدند.

و سرانجام حسين عليه‌السلام و ياران روشن‌دلش سبكبال و با قلب‌هايي آرام به ديدار معبودشان كه آنها را مشتاقانه بسوي خود مي‌طلبيد رهسپار شدند و تاريخ عزت و پايمردي در راه حق و راستي هميشه با نام آنها روشني و تلالو گرفت .

اماما! وقتي محرم محجوبانه قدم به خانه دلمان مي‌گذارد، ناخودآگاه در مي‌يابيم كه گويي تمامي روزها و سالها و ماهها در گذر هستند تا اين ماه عزيز فرا برسد و نام تو بر زبان‌ها جاري شود. با شنيدن نام تو به يكباره تمامي لحظات از حركت عادي خود باز مي‌مانند بسوي درك دوباره وجود  نازت متمايل مي‌شوند و همه چيز تنها تو را صدا مي‌زند .اينگونه است كه در ماه محرم اگر گوش جان را بواسطه صفاي باطن‌مان بگشاييم، به خوبي مي‌توانيم نداي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام را در همه جا بشنويم. بنظر مي‌رسد در اين ماه همه عناصر تشكيل دهنده هستي سكوت مي‌كنند تا صداي عدالت خواهي حسين عليه‌السلام در همه جا انعكاس پيدا كند و شور و شوق يگانه‌اش براي ديدار با پرودگار در جان همه چيزها كه ميل به زنده شدن در آنها بيدار شده نفوذ كند. از همين روست كه از زمستاني هم كه منتهي به بهار مي‌شود مي‌توان بهار جاودانگي حسين عليه‌السلام و ماندگاري ابدي همه يارانش را در همه اذهان بيدار نظاره‌ كرد و دلباخته شور و شوق ناب او براي رسيدن به معبود يگانه‌اش شد و دل از دنيا كند و با قدم گذاشتن در راه او به عالم معنا و ماندگاري رسيد.

اگر امروز به صفحات ورق خورده تاريخ نگاهي بيندازيم به وضوح خواهيم ديد شور و شوق زندگي گهربار حسين عليه السلام براي رسيدن به حضرت دوست بعد از شهادت مظلومانه‌اش هم در تمامي ذرات عالم منعكس شده تا عشق به حسين عليه‌السلام از نسلي به نسل ديگري و تا به امروز همچنان در قلوب همه دوستدارانش باقي بماند.

سرگشته بانوان وسط آتش خيام

چون در ميان آب نقوش ستاره‌ها

اطفال خرد‌سال ز اطراف خيمه‌ها

هرسو دوان چو از دل آتش شراره‌ها

غير از جگر كه دسترس اشقياء نبود

چيزي نماند در بَر ايشان ز پاره‌ها

انگشت رفت درسر انگشتري بباد

شد گوشها دريده پي گوشواره‌ها

سِبط شَهي كه نام همايون او بَرند

هر صبح و ظهر و شام فراز مناره‌ها

در خاك و خون فتاده و تازند بر تنش

با نعلها كه ناله برآرد ز خارها

من بازدید : 50 پنجشنبه 02 دی 1389 نظرات (0)
 

 

 

سلام بر ماه محرم و سلام بر حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام كه جان عزيز خويش فدا نمود تا آزادي‌خواهي و عدالت طلبي همواره در طول تاريخ پُرفراز و نشيب زندگي انسان‌ها پُررنگ‌ترين و معنا بخش‌ترين واژه‌ها باشد. فرياد بلند و رعدآساي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌‌ابن‌علي عليه‌السلام هنوز از دل صحراي كربلا با همان حرارت آتشين به گوش جان همه مشتاقان راه حقيقت مي‌رسد، گويي كه با گذشت قرن‌ها هنوز دل‌سوختگان حسين‌ عليه‌السلام از روز واقعه داغي جانسوز به تن و جان خود دارند كه هيچ مرحمي التيام‌بخش آن نيست.

 مومن شب‌زنده‌داري را نمي‌توان يافت كه در عبادات شبانه و مخفيانه‌اش به ياد حسين عليه‌السلام و ياران دلداده‌اش بيفتد و اشكي از چشمانش براي مظلوميت آنها بر گونه‌اش روان نشود. چرا كه غم عاشورا در تمامي دل‌‌هاي عاشق نشسته است و چون آتشي، گرما‌بخش و روشني‌دهنده خانة جان همه دوستداران آزادگي و مردانگي است.  

اماما! تاريخ هنوز شرمسار توست كه درون خود بددلان و كوردلاني را پرورش داد كه جايگاه و منزلت بنده نيك و صادق خداوند را نشناختند و به روي كلام خداجويانه او شمشير جهالت و ناداني كشيدند. اما غافل از آن بودند كه تمامي ناداني آنها به زنداني سياه و تاريك تبديل خواهد شد و براي هميشه به اسارتشان خواهد كشاند. بدينسان كربلا به كارزار نبرد سياهي و روشنايي تبديل گشت و حسين عليه‌السلام شد منادي نور و روشنايي و لشگريان مقابل، پيروان زندگي فاني دنيا. در نبرد ناعادلانه روشني و تاريكي، حسين عليه‌السلام به خوبي مي‌دانست از چه روي شمشير از نيام برمي‌كشد و به جنگ با چه كساني مي‌رود، اما لشگريان و سپاه دون، كور و كر شده حتي نمي‌دانستند به جنگ با چه چيزي قدم به ميدان گذاشته‌اند، چه رسد به آنكه بدانند حسين كيست؟!  گويي همه‌شا فراموش كرده بودند كه رسول يگانه و برگزيده خدا به آنها سفارش كرده بود كه ميراث ارزشمند به جامانده از او را كه به نكويي به دستشان سپرده بود يعني قرآن و عترتش را پاس بدارند، مبادا كه گزندي به آنها برسد. اما فراموشي در دل‌‌هاي تاريكشان لانه كرده بود و جز به از بين بردن و نابود كردن خوبي‌‌ها به چيز ديگري نمي‌انديشيدند و براستي حسين عليه‌السلام چه عارفانه در برابر سپاه زشتي و تاريكي ايستادو نداي آزادي و آزادگي سرداد، هر چند كه گوش جان بددلان از صداي سكه‌هاي زر و نقره پُر شده بود و هيچ چيزي را نمي‌شنيدند.

و سرانجام حسين عليه‌السلام و ياران روشن‌دلش سبكبال و با قلب‌هايي آرام به ديدار معبودشان كه آنها را مشتاقانه بسوي خود مي‌طلبيد رهسپار شدند و تاريخ عزت و پايمردي در راه حق و راستي هميشه با نام آنها روشني و تلالو گرفت .

اماما! وقتي محرم محجوبانه قدم به خانه دلمان مي‌گذارد، ناخودآگاه در مي‌يابيم كه گويي تمامي روزها و سالها و ماهها در گذر هستند تا اين ماه عزيز فرا برسد و نام تو بر زبان‌ها جاري شود. با شنيدن نام تو به يكباره تمامي لحظات از حركت عادي خود باز مي‌مانند بسوي درك دوباره وجود  نازت متمايل مي‌شوند و همه چيز تنها تو را صدا مي‌زند .اينگونه است كه در ماه محرم اگر گوش جان را بواسطه صفاي باطن‌مان بگشاييم، به خوبي مي‌توانيم نداي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام را در همه جا بشنويم. بنظر مي‌رسد در اين ماه همه عناصر تشكيل دهنده هستي سكوت مي‌كنند تا صداي عدالت خواهي حسين عليه‌السلام در همه جا انعكاس پيدا كند و شور و شوق يگانه‌اش براي ديدار با پرودگار در جان همه چيزها كه ميل به زنده شدن در آنها بيدار شده نفوذ كند. از همين روست كه از زمستاني هم كه منتهي به بهار مي‌شود مي‌توان بهار جاودانگي حسين عليه‌السلام و ماندگاري ابدي همه يارانش را در همه اذهان بيدار نظاره‌ كرد و دلباخته شور و شوق ناب او براي رسيدن به معبود يگانه‌اش شد و دل از دنيا كند و با قدم گذاشتن در راه او به عالم معنا و ماندگاري رسيد.

اگر امروز به صفحات ورق خورده تاريخ نگاهي بيندازيم به وضوح خواهيم ديد شور و شوق زندگي گهربار حسين عليه السلام براي رسيدن به حضرت دوست بعد از شهادت مظلومانه‌اش هم در تمامي ذرات عالم منعكس شده تا عشق به حسين عليه‌السلام از نسلي به نسل ديگري و تا به امروز همچنان در قلوب همه دوستدارانش باقي بماند.

سرگشته بانوان وسط آتش خيام

چون در ميان آب نقوش ستاره‌ها

اطفال خرد‌سال ز اطراف خيمه‌ها

هرسو دوان چو از دل آتش شراره‌ها

غير از جگر كه دسترس اشقياء نبود

چيزي نماند در بَر ايشان ز پاره‌ها

انگشت رفت درسر انگشتري بباد

شد گوشها دريده پي گوشواره‌ها

سِبط شَهي كه نام همايون او بَرند

هر صبح و ظهر و شام فراز مناره‌ها

در خاك و خون فتاده و تازند بر تنش

با نعلها كه ناله برآرد ز خارها

من بازدید : 51 پنجشنبه 02 دی 1389 نظرات (0)
 

 

 

سلام بر ماه محرم و سلام بر حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام كه جان عزيز خويش فدا نمود تا آزادي‌خواهي و عدالت طلبي همواره در طول تاريخ پُرفراز و نشيب زندگي انسان‌ها پُررنگ‌ترين و معنا بخش‌ترين واژه‌ها باشد. فرياد بلند و رعدآساي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌‌ابن‌علي عليه‌السلام هنوز از دل صحراي كربلا با همان حرارت آتشين به گوش جان همه مشتاقان راه حقيقت مي‌رسد، گويي كه با گذشت قرن‌ها هنوز دل‌سوختگان حسين‌ عليه‌السلام از روز واقعه داغي جانسوز به تن و جان خود دارند كه هيچ مرحمي التيام‌بخش آن نيست.

 مومن شب‌زنده‌داري را نمي‌توان يافت كه در عبادات شبانه و مخفيانه‌اش به ياد حسين عليه‌السلام و ياران دلداده‌اش بيفتد و اشكي از چشمانش براي مظلوميت آنها بر گونه‌اش روان نشود. چرا كه غم عاشورا در تمامي دل‌‌هاي عاشق نشسته است و چون آتشي، گرما‌بخش و روشني‌دهنده خانة جان همه دوستداران آزادگي و مردانگي است.  

اماما! تاريخ هنوز شرمسار توست كه درون خود بددلان و كوردلاني را پرورش داد كه جايگاه و منزلت بنده نيك و صادق خداوند را نشناختند و به روي كلام خداجويانه او شمشير جهالت و ناداني كشيدند. اما غافل از آن بودند كه تمامي ناداني آنها به زنداني سياه و تاريك تبديل خواهد شد و براي هميشه به اسارتشان خواهد كشاند. بدينسان كربلا به كارزار نبرد سياهي و روشنايي تبديل گشت و حسين عليه‌السلام شد منادي نور و روشنايي و لشگريان مقابل، پيروان زندگي فاني دنيا. در نبرد ناعادلانه روشني و تاريكي، حسين عليه‌السلام به خوبي مي‌دانست از چه روي شمشير از نيام برمي‌كشد و به جنگ با چه كساني مي‌رود، اما لشگريان و سپاه دون، كور و كر شده حتي نمي‌دانستند به جنگ با چه چيزي قدم به ميدان گذاشته‌اند، چه رسد به آنكه بدانند حسين كيست؟!  گويي همه‌شا فراموش كرده بودند كه رسول يگانه و برگزيده خدا به آنها سفارش كرده بود كه ميراث ارزشمند به جامانده از او را كه به نكويي به دستشان سپرده بود يعني قرآن و عترتش را پاس بدارند، مبادا كه گزندي به آنها برسد. اما فراموشي در دل‌‌هاي تاريكشان لانه كرده بود و جز به از بين بردن و نابود كردن خوبي‌‌ها به چيز ديگري نمي‌انديشيدند و براستي حسين عليه‌السلام چه عارفانه در برابر سپاه زشتي و تاريكي ايستادو نداي آزادي و آزادگي سرداد، هر چند كه گوش جان بددلان از صداي سكه‌هاي زر و نقره پُر شده بود و هيچ چيزي را نمي‌شنيدند.

و سرانجام حسين عليه‌السلام و ياران روشن‌دلش سبكبال و با قلب‌هايي آرام به ديدار معبودشان كه آنها را مشتاقانه بسوي خود مي‌طلبيد رهسپار شدند و تاريخ عزت و پايمردي در راه حق و راستي هميشه با نام آنها روشني و تلالو گرفت .

اماما! وقتي محرم محجوبانه قدم به خانه دلمان مي‌گذارد، ناخودآگاه در مي‌يابيم كه گويي تمامي روزها و سالها و ماهها در گذر هستند تا اين ماه عزيز فرا برسد و نام تو بر زبان‌ها جاري شود. با شنيدن نام تو به يكباره تمامي لحظات از حركت عادي خود باز مي‌مانند بسوي درك دوباره وجود  نازت متمايل مي‌شوند و همه چيز تنها تو را صدا مي‌زند .اينگونه است كه در ماه محرم اگر گوش جان را بواسطه صفاي باطن‌مان بگشاييم، به خوبي مي‌توانيم نداي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام را در همه جا بشنويم. بنظر مي‌رسد در اين ماه همه عناصر تشكيل دهنده هستي سكوت مي‌كنند تا صداي عدالت خواهي حسين عليه‌السلام در همه جا انعكاس پيدا كند و شور و شوق يگانه‌اش براي ديدار با پرودگار در جان همه چيزها كه ميل به زنده شدن در آنها بيدار شده نفوذ كند. از همين روست كه از زمستاني هم كه منتهي به بهار مي‌شود مي‌توان بهار جاودانگي حسين عليه‌السلام و ماندگاري ابدي همه يارانش را در همه اذهان بيدار نظاره‌ كرد و دلباخته شور و شوق ناب او براي رسيدن به معبود يگانه‌اش شد و دل از دنيا كند و با قدم گذاشتن در راه او به عالم معنا و ماندگاري رسيد.

اگر امروز به صفحات ورق خورده تاريخ نگاهي بيندازيم به وضوح خواهيم ديد شور و شوق زندگي گهربار حسين عليه السلام براي رسيدن به حضرت دوست بعد از شهادت مظلومانه‌اش هم در تمامي ذرات عالم منعكس شده تا عشق به حسين عليه‌السلام از نسلي به نسل ديگري و تا به امروز همچنان در قلوب همه دوستدارانش باقي بماند.

سرگشته بانوان وسط آتش خيام

چون در ميان آب نقوش ستاره‌ها

اطفال خرد‌سال ز اطراف خيمه‌ها

هرسو دوان چو از دل آتش شراره‌ها

غير از جگر كه دسترس اشقياء نبود

چيزي نماند در بَر ايشان ز پاره‌ها

انگشت رفت درسر انگشتري بباد

شد گوشها دريده پي گوشواره‌ها

سِبط شَهي كه نام همايون او بَرند

هر صبح و ظهر و شام فراز مناره‌ها

در خاك و خون فتاده و تازند بر تنش

با نعلها كه ناله برآرد ز خارها

من بازدید : 50 پنجشنبه 02 دی 1389 نظرات (0)
 

 

 

سلام بر ماه محرم و سلام بر حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام كه جان عزيز خويش فدا نمود تا آزادي‌خواهي و عدالت طلبي همواره در طول تاريخ پُرفراز و نشيب زندگي انسان‌ها پُررنگ‌ترين و معنا بخش‌ترين واژه‌ها باشد. فرياد بلند و رعدآساي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌‌ابن‌علي عليه‌السلام هنوز از دل صحراي كربلا با همان حرارت آتشين به گوش جان همه مشتاقان راه حقيقت مي‌رسد، گويي كه با گذشت قرن‌ها هنوز دل‌سوختگان حسين‌ عليه‌السلام از روز واقعه داغي جانسوز به تن و جان خود دارند كه هيچ مرحمي التيام‌بخش آن نيست.

 مومن شب‌زنده‌داري را نمي‌توان يافت كه در عبادات شبانه و مخفيانه‌اش به ياد حسين عليه‌السلام و ياران دلداده‌اش بيفتد و اشكي از چشمانش براي مظلوميت آنها بر گونه‌اش روان نشود. چرا كه غم عاشورا در تمامي دل‌‌هاي عاشق نشسته است و چون آتشي، گرما‌بخش و روشني‌دهنده خانة جان همه دوستداران آزادگي و مردانگي است.  

اماما! تاريخ هنوز شرمسار توست كه درون خود بددلان و كوردلاني را پرورش داد كه جايگاه و منزلت بنده نيك و صادق خداوند را نشناختند و به روي كلام خداجويانه او شمشير جهالت و ناداني كشيدند. اما غافل از آن بودند كه تمامي ناداني آنها به زنداني سياه و تاريك تبديل خواهد شد و براي هميشه به اسارتشان خواهد كشاند. بدينسان كربلا به كارزار نبرد سياهي و روشنايي تبديل گشت و حسين عليه‌السلام شد منادي نور و روشنايي و لشگريان مقابل، پيروان زندگي فاني دنيا. در نبرد ناعادلانه روشني و تاريكي، حسين عليه‌السلام به خوبي مي‌دانست از چه روي شمشير از نيام برمي‌كشد و به جنگ با چه كساني مي‌رود، اما لشگريان و سپاه دون، كور و كر شده حتي نمي‌دانستند به جنگ با چه چيزي قدم به ميدان گذاشته‌اند، چه رسد به آنكه بدانند حسين كيست؟!  گويي همه‌شا فراموش كرده بودند كه رسول يگانه و برگزيده خدا به آنها سفارش كرده بود كه ميراث ارزشمند به جامانده از او را كه به نكويي به دستشان سپرده بود يعني قرآن و عترتش را پاس بدارند، مبادا كه گزندي به آنها برسد. اما فراموشي در دل‌‌هاي تاريكشان لانه كرده بود و جز به از بين بردن و نابود كردن خوبي‌‌ها به چيز ديگري نمي‌انديشيدند و براستي حسين عليه‌السلام چه عارفانه در برابر سپاه زشتي و تاريكي ايستادو نداي آزادي و آزادگي سرداد، هر چند كه گوش جان بددلان از صداي سكه‌هاي زر و نقره پُر شده بود و هيچ چيزي را نمي‌شنيدند.

و سرانجام حسين عليه‌السلام و ياران روشن‌دلش سبكبال و با قلب‌هايي آرام به ديدار معبودشان كه آنها را مشتاقانه بسوي خود مي‌طلبيد رهسپار شدند و تاريخ عزت و پايمردي در راه حق و راستي هميشه با نام آنها روشني و تلالو گرفت .

اماما! وقتي محرم محجوبانه قدم به خانه دلمان مي‌گذارد، ناخودآگاه در مي‌يابيم كه گويي تمامي روزها و سالها و ماهها در گذر هستند تا اين ماه عزيز فرا برسد و نام تو بر زبان‌ها جاري شود. با شنيدن نام تو به يكباره تمامي لحظات از حركت عادي خود باز مي‌مانند بسوي درك دوباره وجود  نازت متمايل مي‌شوند و همه چيز تنها تو را صدا مي‌زند .اينگونه است كه در ماه محرم اگر گوش جان را بواسطه صفاي باطن‌مان بگشاييم، به خوبي مي‌توانيم نداي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام را در همه جا بشنويم. بنظر مي‌رسد در اين ماه همه عناصر تشكيل دهنده هستي سكوت مي‌كنند تا صداي عدالت خواهي حسين عليه‌السلام در همه جا انعكاس پيدا كند و شور و شوق يگانه‌اش براي ديدار با پرودگار در جان همه چيزها كه ميل به زنده شدن در آنها بيدار شده نفوذ كند. از همين روست كه از زمستاني هم كه منتهي به بهار مي‌شود مي‌توان بهار جاودانگي حسين عليه‌السلام و ماندگاري ابدي همه يارانش را در همه اذهان بيدار نظاره‌ كرد و دلباخته شور و شوق ناب او براي رسيدن به معبود يگانه‌اش شد و دل از دنيا كند و با قدم گذاشتن در راه او به عالم معنا و ماندگاري رسيد.

اگر امروز به صفحات ورق خورده تاريخ نگاهي بيندازيم به وضوح خواهيم ديد شور و شوق زندگي گهربار حسين عليه السلام براي رسيدن به حضرت دوست بعد از شهادت مظلومانه‌اش هم در تمامي ذرات عالم منعكس شده تا عشق به حسين عليه‌السلام از نسلي به نسل ديگري و تا به امروز همچنان در قلوب همه دوستدارانش باقي بماند.

سرگشته بانوان وسط آتش خيام

چون در ميان آب نقوش ستاره‌ها

اطفال خرد‌سال ز اطراف خيمه‌ها

هرسو دوان چو از دل آتش شراره‌ها

غير از جگر كه دسترس اشقياء نبود

چيزي نماند در بَر ايشان ز پاره‌ها

انگشت رفت درسر انگشتري بباد

شد گوشها دريده پي گوشواره‌ها

سِبط شَهي كه نام همايون او بَرند

هر صبح و ظهر و شام فراز مناره‌ها

در خاك و خون فتاده و تازند بر تنش

با نعلها كه ناله برآرد ز خارها

من بازدید : 90 جمعه 26 آذر 1389 نظرات (0)
 

 

 

سلام بر ماه محرم و سلام بر حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام كه جان عزيز خويش فدا نمود تا آزادي‌خواهي و عدالت طلبي همواره در طول تاريخ پُرفراز و نشيب زندگي انسان‌ها پُررنگ‌ترين و معنا بخش‌ترين واژه‌ها باشد. فرياد بلند و رعدآساي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌‌ابن‌علي عليه‌السلام هنوز از دل صحراي كربلا با همان حرارت آتشين به گوش جان همه مشتاقان راه حقيقت مي‌رسد، گويي كه با گذشت قرن‌ها هنوز دل‌سوختگان حسين‌ عليه‌السلام از روز واقعه داغي جانسوز به تن و جان خود دارند كه هيچ مرحمي التيام‌بخش آن نيست.

 مومن شب‌زنده‌داري را نمي‌توان يافت كه در عبادات شبانه و مخفيانه‌اش به ياد حسين عليه‌السلام و ياران دلداده‌اش بيفتد و اشكي از چشمانش براي مظلوميت آنها بر گونه‌اش روان نشود. چرا كه غم عاشورا در تمامي دل‌‌هاي عاشق نشسته است و چون آتشي، گرما‌بخش و روشني‌دهنده خانة جان همه دوستداران آزادگي و مردانگي است.  

اماما! تاريخ هنوز شرمسار توست كه درون خود بددلان و كوردلاني را پرورش داد كه جايگاه و منزلت بنده نيك و صادق خداوند را نشناختند و به روي كلام خداجويانه او شمشير جهالت و ناداني كشيدند. اما غافل از آن بودند كه تمامي ناداني آنها به زنداني سياه و تاريك تبديل خواهد شد و براي هميشه به اسارتشان خواهد كشاند. بدينسان كربلا به كارزار نبرد سياهي و روشنايي تبديل گشت و حسين عليه‌السلام شد منادي نور و روشنايي و لشگريان مقابل، پيروان زندگي فاني دنيا. در نبرد ناعادلانه روشني و تاريكي، حسين عليه‌السلام به خوبي مي‌دانست از چه روي شمشير از نيام برمي‌كشد و به جنگ با چه كساني مي‌رود، اما لشگريان و سپاه دون، كور و كر شده حتي نمي‌دانستند به جنگ با چه چيزي قدم به ميدان گذاشته‌اند، چه رسد به آنكه بدانند حسين كيست؟!  گويي همه‌شا فراموش كرده بودند كه رسول يگانه و برگزيده خدا به آنها سفارش كرده بود كه ميراث ارزشمند به جامانده از او را كه به نكويي به دستشان سپرده بود يعني قرآن و عترتش را پاس بدارند، مبادا كه گزندي به آنها برسد. اما فراموشي در دل‌‌هاي تاريكشان لانه كرده بود و جز به از بين بردن و نابود كردن خوبي‌‌ها به چيز ديگري نمي‌انديشيدند و براستي حسين عليه‌السلام چه عارفانه در برابر سپاه زشتي و تاريكي ايستادو نداي آزادي و آزادگي سرداد، هر چند كه گوش جان بددلان از صداي سكه‌هاي زر و نقره پُر شده بود و هيچ چيزي را نمي‌شنيدند.

و سرانجام حسين عليه‌السلام و ياران روشن‌دلش سبكبال و با قلب‌هايي آرام به ديدار معبودشان كه آنها را مشتاقانه بسوي خود مي‌طلبيد رهسپار شدند و تاريخ عزت و پايمردي در راه حق و راستي هميشه با نام آنها روشني و تلالو گرفت .

اماما! وقتي محرم محجوبانه قدم به خانه دلمان مي‌گذارد، ناخودآگاه در مي‌يابيم كه گويي تمامي روزها و سالها و ماهها در گذر هستند تا اين ماه عزيز فرا برسد و نام تو بر زبان‌ها جاري شود. با شنيدن نام تو به يكباره تمامي لحظات از حركت عادي خود باز مي‌مانند بسوي درك دوباره وجود  نازت متمايل مي‌شوند و همه چيز تنها تو را صدا مي‌زند .اينگونه است كه در ماه محرم اگر گوش جان را بواسطه صفاي باطن‌مان بگشاييم، به خوبي مي‌توانيم نداي " هيهات منّا الذلّه " حسين‌ابن‌علي عليه‌السلام را در همه جا بشنويم. بنظر مي‌رسد در اين ماه همه عناصر تشكيل دهنده هستي سكوت مي‌كنند تا صداي عدالت خواهي حسين عليه‌السلام در همه جا انعكاس پيدا كند و شور و شوق يگانه‌اش براي ديدار با پرودگار در جان همه چيزها كه ميل به زنده شدن در آنها بيدار شده نفوذ كند. از همين روست كه از زمستاني هم كه منتهي به بهار مي‌شود مي‌توان بهار جاودانگي حسين عليه‌السلام و ماندگاري ابدي همه يارانش را در همه اذهان بيدار نظاره‌ كرد و دلباخته شور و شوق ناب او براي رسيدن به معبود يگانه‌اش شد و دل از دنيا كند و با قدم گذاشتن در راه او به عالم معنا و ماندگاري رسيد.

اگر امروز به صفحات ورق خورده تاريخ نگاهي بيندازيم به وضوح خواهيم ديد شور و شوق زندگي گهربار حسين عليه السلام براي رسيدن به حضرت دوست بعد از شهادت مظلومانه‌اش هم در تمامي ذرات عالم منعكس شده تا عشق به حسين عليه‌السلام از نسلي به نسل ديگري و تا به امروز همچنان در قلوب همه دوستدارانش باقي بماند.

سرگشته بانوان وسط آتش خيام

چون در ميان آب نقوش ستاره‌ها

اطفال خرد‌سال ز اطراف خيمه‌ها

هرسو دوان چو از دل آتش شراره‌ها

غير از جگر كه دسترس اشقياء نبود

چيزي نماند در بَر ايشان ز پاره‌ها

انگشت رفت درسر انگشتري بباد

شد گوشها دريده پي گوشواره‌ها

سِبط شَهي كه نام همايون او بَرند

هر صبح و ظهر و شام فراز مناره‌ها

در خاك و خون فتاده و تازند بر تنش

با نعلها كه ناله برآرد ز خارها

تعداد صفحات : 15

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 148
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 41
  • بازدید ماه : 25
  • بازدید سال : 403
  • بازدید کلی : 7,244
  • کدهای اختصاصی